♥♥♥♥.......ســـــــــــــــــــــلام بر عشق
♥♥♥♥.......ســـــــــــــــــــــلام بر عشق


معراج عشق

معراج عشق 

آن شب شب نحسی بود ...

با او تماس گرفت : چرا ؟ مگه من چی کار کردم ؟

دختر در جوابش : تو ... نه عزیزم تو خیلی پاکی ... ولی من ... تو لیاقتت بیشتر از منه ...

گفت : این حرفا چیه ؟ تو می دونی یا من ؟ من دوست دارم ... به خدا بدون تو می میرم ...

دختر گفت : این از اون دروغا بودا ... ولم کن ... ازت خسته شدم ... تو زیادی عاشقی ...

پسر : مگه بده آدم عاشق باشه ... ؟

دختر : آره واسه من بده ... عشق دروغه ...

پسر : نه به خدا من عاشقتم ...

دختر : ولم کن حوصلتو ندارم ...

پسر آهی کشید و گفت نه تو رو خدا نمی خوام از دستت بدم ...

صدای قطع شدن مکالمه آمد ...

تازه به خانه رسیده بود ... وارد اتاقش شد و با دیدن عکس او در پشت زمینه ی کامپیوترش ، اشکش جاری شد ...

آهنگ مورد علاقه ی او را گذاشت تا پخش شود ...

به اواسط آهنگ رسیده بود که بغضش ترکید ...

بود و نبودم ... همه وجودم ... آروم جونم ... واست می خونم ... دل نگرونم اگه نباشی بدون چشمات مگه میتونم ؟

گرمی دستات ... برق اون نگاه ... یادم نمیره طعم بوسه هات ... کاشکی بدونی اگه نباشی ... می شکنه قلبم بی تو و صدات ...

و می گریست ...

بدون شام خوردن به رختخواب رفت ... و با فکر او به خواب ...

ساعت 3:12 بامداد بود ... از جا پرید ... خواب او را دیده بود ...

بلند شد و روی تختش نشست ... به بی معنی بودن زندگی بدون او پی برده بود ...

نمی خواست دیگر با هیچ کسی باشد ... پیامکی ارسال کرد :

" الان که این پیامک رو می خونی جسمم با تو غریبه شده ولی بدون روحم همیشه دوست داره ، دیدار به روز بیداری بدن ها ... دوستت دارم ... بای "

به بیرون از اتاقش رفت ... داخل آشپز خانه شد ...

پنجره ی آشپز خانه به اندازه ی او بزرگ بود ...

داخل کوچه را نگاهی کرد ...

سکوت در کوچه ی ساختمانشان فریاد می کشید ...

پنجره را باز کرد ...

با باز شدن پنجره ، شب به داخل خانه نفوذ کرد ...

پاهایش را از پنجره بیرون گذاشت ... و بدنش هنوز لب پنجره بود ...

و وداع کرد ...

صدایی سرد از کوچه آمد ... ساعت 3:34 دقیقه بامداد بود ... جسمی به پایین افتاده بود ...

نخواست مزاحم کسی بشود برای همین نیمه شب را انتخاب کرد ...

و روحش به آرامش ابدی رسید و جسمش نسیب خاک شد ... همانطور که از خاک آمده بود ...

صبح مادرش قبل از اینکه به آشپز خانه برسد داخل اتاق پسر شد ...

پسر را نیافت ...

ولی گوشی او را در حال زنگ خوردن دید ...

تماس هایی پشت سر هم و بی وقفه از یک دختر ...

و ده ها پیام یکسان در گوشی دید که تازه از طرف دختر ارسال شده بودند :

" نه تورو خدا نه ... نمی خوام دیگه ازت جدا باشم .... فکر کن حرفای دیشبم فقط یه شوخی بود ...

تورو خدا ازم جدا نشو .... بخدا منم دوستت دارم "

زمان ارسال پیام ساعت 3:35 دقیقه ی بامداد بود ...

و مادر ... وارد آشپز خانه شد ... طبق عادت از پنجره به پایین نگاهی کرد ...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






شنبه 15 بهمن 1390برچسب:,

|
 


ضمن سلام به شما دوستان عزیز....☺باید بگم منم مثل خود شما خیلی عاشق شدم واز این عاشق شدن ها خیلی ضربه خوردم. ولی به شما یه نصیحت میکنم که هیچ وقت عاشق نشوید... ولی خودم هنوز هم عاشقم

نازترین عکسهای ایرانی

 

 

مرضیه

 

ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390

 

pic زیبا
داستان کوته مارمولک
کوروش کبیر
دردعشق
تصاویر زیبا
انتظار تو فقط مال منه
تقديم به او
هههههههههههههههی روزگار
جملات عاشقانه از سهراب سپهری
جملات عاشقانه
حرف ها ي يك دل شكسته
تنها
معراج عشق
دستانم را بگیر
love

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سلام بر عشق..... و آدرس eshghemarziyeh74.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مرگ عشقي
زیباترین جملات عاشقانه
عاشقانه ترین رویا
معرفی روستای برما
♥بوسه عشق♥
درد دل یک غریبه
دختری که دنبال یه پسرخوب میگرده
تنهاترین تنها
عاشقانه واقعی
ردیاب خودرو

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 52
بازدید کل : 17336
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1



.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->